سهمی از عشق به قلم راضیه نعمتی
پارت چهل و ششم
زمان ارسال : ۳۴۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
حورا بیاختیار لب فرو بست و دیگر هیچ نگفت و در سکوت به تماشای مراحل بعدی ایستاد. مرتضی قابلمهای متوسط روی گاز نهاد و با دقت پیازهایی که نگینی خرد کرده بود، سرخ کرد و در همان حال برای حورا نکات مهم را توضیح میداد. حورا در تمام این مدت با خود فکر میکرد مرد پرمشغلهای مانند او که تمام زندگیاش در دانشگاه میگذرد چطور در این سالها از پس کارهای خانه و بیرون برمیآمده؟
Zarnaz
۲۰ ساله 00عالی بود مرسی راضیه جونم ❤️❤️❤️